سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در فراسوی نگاه تبدارم، هنوز بارقه های سپید امید را به همراه دارم و هنوز هم بی قرار و بی تابم از اینکه ترانه های نگفته به همراه دارم...

شعری از دفاتر دریا ... - .:. یاغی ترین .:.
153505 :کل بازدیدها
23 :بازدید امروز
:طراح قالب

بانوی بی پنجره

آرشیو
زمستان 84
بهار 85
تابستان 85
پاییز 85
زمستان 85
بهار 1386
تابستان 1386
پاییز 1386
زمستان 1386
بهار 1387
تابستان 1387

دوستان








شعری از دفاتر دریا ...

و بازهم درود ...

همیشه

به انتهای گریه که می رسم

صدای ساده ی فروغ را از نهایت شب می شنوم

صدای غروب غزال ها را

صدای بوق بوق نبودن تو را در تلفن ...

آرام تر که شدم

شعری از دفاتر دریا می خوانم

و به انعکاس صدایم در آینه اتاق

خیره می شوم

در برودت این همه حیرت

کجا مانده ای آخر ؟؟!!

ـ یغما گلرویی ـ

  

این همه حیرت ...

 

و باز هم تابعد ... !!


نویسنده : محمد رضا وحیدی - 86/3/10 1:51 ع